شماره ٦٤٦: بار دگر آن مست به بازار درآمد

بار دگر آن مست به بازار درآمد
وان سرده مخمور به خمار درآمد
سرهاي درختان همه پربار چرا شد
کان بلبل خوش لحن به تکرار درآمد
يک حمله ديگر همه در رقص درآييم
مستانه و يارانه که آن يار درآمد
يک حمله ديگر همه دامن بگشاييم
کز بهر نثار آن شه دربار درآمد
يک حمله ديگر به شکرخانه درآييم
کز مصر چنين قند به خروار درآمد
يک حمله ديگر بنه خواب بسوزيم
زيرا که چنين دولت بيدار درآمد
يک حمله ديگر به شب اين پاس بداريم
کان لولي شب دزد به اقرار درآمد
يک حمله ديگر برسان باده که مستي
در عربده ويران شده دستار درآمد
يک حمله ديگر به سليمان بگراييم
کان هدهد پرخون شده منقار درآمد
اين شربت جان پرور جان بخش چه ساقيست
از دست مسيحي که به بيمار درآمد
اکنون بزند گردن غم هاي جهان را
کاقبال تو چون حيدر کرار درآمد
دارالحرج امروز چو دارالفرجي شد
کان شادي و آن مستي بسيار درآمد
بربند لب اکنون که سخن گستر بي لب
بي حرف سيه روي به گفتار درآمد