شماره ٤١٤: روز و شب خدمت تو بي سر و بي پا چه خوشست

روز و شب خدمت تو بي سر و بي پا چه خوشست
در شکرخانه تو مرغ شکرخا چه خوشست
بر سر غنچه بسته که نهان مي خندد
سايه سرو خوش نادره بالا چه خوشست
زاغ اگر عاشق سرگين خر آمد گو باش
بلبلان را به چمن با گل رعنا چه خوشست
بانک سرناي چه گر مونس غمگينان ست
از دم روح نفخنا دل سرنا چه خوشست
گر چه شب بازرهد خلق ز انديشه به خواب
در رخ شمس ضحي ديده بينا چه خوشست
بت پرستانه تو را پاي فرورفت به گل
تو چه داني که بر اين گنبد مينا چه خوشست
چون تجلي بود از رحمت حق موسي را
زان شکرريز لقا سينه سينا چه خوشست
که صدا دارد و در کان زر صامت هم هست
گه خمش بودن و گه گفت مواسا چه خوشست