شماره ٣٨٨: خدمت بي دوستي را قدر و قيمت هست نيست

خدمت بي دوستي را قدر و قيمت هست نيست
خدمت اندر دست هست و دوستي در دست نيست
دوستي در اندرون خود خدمتي پيوسته است
هيچ خدمت جز محبت در جهان پيوست نيست
ور تو مستي مي نمايي در محبت چون نه اي
عشق گويد دوغ خورد و دوغ خورد او مست نيست
پست و بالا چند يازد از تکلف در هوا
چند خود را پست دارد آن کسي کو پست نيست
همچو ماهي مانده در دام جهان زان بحر دور
وانگهان پنداشته خود را که اندر شست نيست