شماره ٣٨٢: اي از کرم تو کار ما راست

اي از کرم تو کار ما راست
هر جاي که خرمي ست ما راست
عاشق به جهان چه غصه دارد
تا جام شراب وصل برجاست
هر باد چغانه اي گرفته
کو منتظر اشارت ماست
هر آب چو پرده دار گشته
اندر پس پرده طرفه بت هاست
هر بلبل مست بر نهالي
ماننده راح روح افزاست
بسيار مگو که وقت آش است
چون گرسنگي قوم شش تاست