شماره ٣٠٧: کار همه محبان همچون زرست امشب

کار همه محبان همچون زرست امشب
جان همه حسودان کور و کرست امشب
درياي حسن ايزد چون موج مي خرامد
خاک ره از قدومش چون عنبرست امشب
دايم خوشيم با وي اما به فضل يزدان
ما ديگريم امشب او ديگرست امشب
امشب مخسب اي دل مي ران به سوي منزل
کان ناظر نهاني بر منظرست امشب
پهلو منه که ياري پهلوي تست آري
برگير سر که اين سر خوش زان سرست امشب
چون دستگير آمد امشب بگير دستي
رقصي که شاخ دولت سبز و ترست امشب
والله که خواب امشب بر من حرام باشد
کاين جان چو مرغ آبي در کوثرست امشب