شماره ١٠٥: چو او باشد دل دلسوز ما را

چو او باشد دل دلسوز ما را
چه باشد شب چه باشد روز ما را
که خورشيد ار فروشد ار برآمد
بس است اين جان جان افروز ما را
تو مادرمرده را شيون مياموز
که استادست عشق آموز ما را
مدوزان خرقه ما را مدران
نشايد شيخ خرقه دوز ما را
همه کس بر عدو پيروز خواهد
جمال آن عدو پيروز ما را
همه کس بخت گنج اندوز جويد
وليکن عشق رنج اندوز ما را