شماره ١٣٠: اي شاهد شاهدان کجائي

اي شاهد شاهدان کجائي
وي آب رخ بتان کجائي
اي جان هر آنچه در جهانست
وز تو روشن جهان کجائي
اي هيچ مکان ز تو تهي نه
وي پر ز تو لامکان کجائي
اي چشم و چراغ عالم دل
اي جان جهان و جان کجائي
من تاب فراق تو ندارم
اي از نظرم نهان کجائي
اي کام دل شکسته من
وي آرزوي روان کجائي
ديدار بکس نمي نمائي
اي در همه جا عيان کجائي
بيروي تو دل بود فسرده
اي گرمي عاشقان کجائي
از فيض تو سوخت (فيض) دلرا
او را تو ميان جان کجائي