شماره ٧٩٧: خبري اي صبا ز يار بگو

خبري اي صبا ز يار بگو
سخني چند از آن ديار بگو
از کسي گو قرار برد از دل
بر بي صبر و بي قرار بگو
يا ز من سوي او ببر خبري
حال اين خسته نزار بگو
خبر ديگران چه او پرسد
حرف من نيز زينهار بگو
ور زمن پرسد او و از غم من
حال زار دل فکار بگو
ور به بيني که گوش ميدارد
از غم هجر بي شمار بگو
ور به بيني به تنگ مي آيد
کم کن از روي اختصار بگو
باز از هر چه بگذرد آنجا
خبري سوي (فيض) آر بگو