شماره ٧٢٦: جانب دوست ميکشد عشق مرا که همچنين

جانب دوست ميکشد عشق مرا که همچنين
جذبه اوست سوي او راهنما که همچنين
هر که ز قبله پرسدم روي کنم بروي دوست
سوي جمال او شوم قبله نما که همچنين
از تو بپرسد ار کسي قبله عاشقان کجاست
جانب کوي يار من ره بنما که همچنين
قبله زاهدان هوا قبله عاشقان خدا
حق خدا که همچنين حق خدا که همچنين
هر که بگويدم چسان محرم او توان شدن
بگذرم از هوس کنم ترک هوا که همچنين
هر که ز عشق پرسدم باده کشم ز جام دوست
بي سروپا برون روم مست لقا که همچنين
هر که ز دوست پرسدم محو شوم ز خويشتن
از من و ما برون روم بي من و ما که همچنين
سالکي ار بپرسدت بنده بحق چسان رسد
بر سر خويشتن بنه (فيض) تو پا که همچنين
گويد اگر کسي چسان زيست کنند راستان
بگذر از اهل صومعه ميکده آ که همچنين