شماره ٦٩٢: رفتيم ازين ديار رفتيم

رفتيم ازين ديار رفتيم
زين منزل پر غبار رفتيم
کس چاره ما نکرد اين جا
بيچاره بدان ديار رفتيم
غم بر سر غم بسي نهاديم
دلخسته و سوگوار رفتيم
در باغ جهان خوشي نديديم
غمها خورديم و زار رفتيم
دلدار بما نکرد لطفي
دل سوخته و فکار رفتيم
دلبر بر ما قرار نگرفت
بي دلبر و بي قرار رفتيم
از گلشن او گلي نچيديم
بيهوده بروي خار رفتيم
ما را بر خويش ره ندادند
مهجور و حزين و خوار رفتيم
اي (فيض) مکن شکايت از بخت
کز يار بسوي يار رفتيم
از آمدن ار خبر نداريم
صد شکر که هوشيار رفتيم