شماره ٥٤٧: گذر کن ز بيغوله نام و ننگ

گذر کن ز بيغوله نام و ننگ
بشه راه مردان درآ بي درنگ
رسوم سفيهان ابله بمان
که رسم سفيهان کند کار تنگ
فراخست و هموار راه خرد
در اينراه نه خار باشد نه سنگ
بدست آوري گر تو ميزان عقل
نباشد ترا با خود و غير جنگ
چو آهنگ جان تو آرد هوا
بحبل هواي خدا زن تو چنگ
هوس بر سرت چون نزول آورد
فرو بر هوس را بدم چون نهنگ
بقدر ضرورت ز دنيا بگير
مکن بار بر خود گران و ملنگ
کمي مال افزوني راحت است
کمي جاه آسايش از نام و ننگ
پذيرفتي اين نکته را گرچه (فيض)
وگرنه سر خالي از عقل و سنگ