شماره ٥١١: اهل دنيا را ز جان کندن چه حظ

اهل دنيا را ز جان کندن چه حظ
از عناي جان و برنج تن چه حظ
مرگ را نشناختن تا وقت مرگ
غافلان را از چنين مردن چه حظ
سعي کردن بهر دنيا روز و شب
ناگهاني مردن و ماندن چه حظ
خواجه را از جمع کردنها چسود
تخم حسرت در جهان کشتن چه حظ
عاقلان را از مراعات رسوم
جز مشقتهاي جان و تن چه حظ
اهل عزت را ز عز و سروري
جز مراعات گران کردن چه حظ
کار عقبا را پس افکندن چه سود
فوت کردن وقت تا رفتن چه حظ
زينت دنيا ندارد چون بقا
عاقلان را دل در آن بستن چه حظ
(فيض) را زين پندهاي بيهده
گفتن و بنوشتن و خواندن چه حظ