شماره ٤٥٩: ما را پيوسته بسته بر کار

ما را پيوسته بسته بر کار
دارد با ما عنايتي يار
دادند بدست خلق ما را
پا بسته فتاده ايم در کار
دادند عنان بدست سفله
ما را کردند بر خسان خوار
هر دم بتن از کسي رسد رنج
هر دم بدل از خسي جهد خار
بر دوش گرفته بار خلقي
رانيم بره خران بي بار
صد شکر خداي را که يکدوش
از پهلوي ما نمي کشد بار
ما بر دل کس گران نباشيم
کو بر دل ما گران شود يار
هر کو بر دوش خلق بارست
او را ندهند نزد حق بار
آنکس که بگوشه نشيند
آسوده ز رحمت خس و خار
ني بار نهد بدوش مردم
ني برگيرد بدوش کس بار
وارسته ز جور گلعذاران
فارغ ز جفاي خار اغيار
او را نشود کمال حاصل
او را نرسد عنايت از يار
از وي کمتر بگويمت کيست
راحت طلبان مردم آزار
زين قوم حذر کن اي برادر
از صحبتشان هزار زنهار
چون (فيض) ستمکش ار نباشي
بر خسته دلان مشو ستمکار