شماره ٤١٠: هر کرا عشق يار ميباشد

هر کرا عشق يار ميباشد
زبده روزگار ميباشد
هر که با علم و دانشست قرين
در جهان نامدار ميباشد
هر که توفيق دست او گيرد
عارف کردگار ميباشد
هر که اخلاص را شعار کند
حکمت او را نثار ميباشد
هر که ياري نخواهد از مخلوق
حق تعالي اش يار ميباشد
هر که زاغيار برکنار بود
دوستش بر کنار ميباشد
با وفا هر که عقد محکم کرد
عهدهاش استوار ميباشد
با قناعت هر آنکه خوي گرفت
بي نيازيش يار ميباشد
هر که باري نهد به دوش کسي
گردنش زير بار ميباشد
هر کرا جهل گشت دامن گير
خوار و بي اعتبار ميباشد
هر که با حرص و با طمع شد يار
سخره افتقار ميباشد
با جسد هر که باشدش سر و کار
تا ابد سوگوار ميباشد
هر که خود را بزرگ ميداند
سبک و خورد و خوار ميباشد
هر که افکندگي و پستي کرد
عزتش پايدار ميباشد
بکرم هر که ميگشايد بکف
بر اعادي سوار ميباشد
شعر (فيض) است سربسر حکمت
غير اين شعر عار مي باشد