شماره ٤٠٠: دگر آمد رقيب آزار جان شد

دگر آمد رقيب آزار جان شد
گران شد بار و بار دل گران شد
نه با اغيار جانان را توان ديد
نه بيجانان بجائي ميتوان شد
سبک گر ساعتي رفتم ببزمش
در آن ساعت رقيب آمد گران شد
چو آمد يار آمد نيز اغيار
چو رفت آزار دل آرام جان شد
نه دل کندن توان از صحبت يار
نه با دشمن مصاحب ميتوان شد
مسلمانان مرا راهي نمائيد
ازين محنت چه سان بيرون توان شد
گل بيخار نتوان چيد اي (فيض)
ببزمش با رقيبان مي توان شد