شماره ٣٨٦: محنت اين سرا بکش ريح نجات ميرسد

محنت اين سرا بکش ريح نجات ميرسد
در ظلمات صبر کن آب حيات ميرسد
گر تو کني بدوست رو تن بدهي بحکم او
صد مددش بجان تو از جذبات ميرسد
بهر حلاوت حيات تن به نبات عشق ده
چوب چو در شکر رسد شاخ نبات ميرسد
بار صلوة را بکش تلخي صوم را بچش
بهر صلوة و صوم ازو صد صلوات ميرسد
مالي اگر رسد برات از دل خوش بده زکات
در دو سرا دهنده را اجر زکات ميرسد
حج بگذار اگر ترا هست توان و طاقتي
در ره کعبه حاج را صد برکات ميرسد
عشق بورز اي پسر در ره عشق باز سر
کشته عشق دوست را تازه حيات ميرسد
در ره حق ثبات ورز تا برسي بدوست (فيض)
عذر فتور خواستن کي بثبات ميرسد