شماره ١٨٢: سوي تو بي تاب دويدن خوش است

سوي تو بي تاب دويدن خوش است
برقع از آن روي کشيدن خوش است
مي ز دهان تو کشيدن نکوست
جان ز لبان تو مکيدن خوش است
در هوس بوسه لعل لبت
جان بلب کام رسيدن خوش است
گوشه ابروي تو آن ماه نو
بر رخ خورشيد تو ديدن خوش است
نيست به از باغ رخت روضه
سيب زنخدان تو چيدن خوش است
(فيض) ز ميخانه لعل لبش
ساغر سرشار کشيدن خوش است
قصه شيرين لبش دم بدم
از ني کلک تو شنيدن خوش است