شماره ١١: اي لال ز وصف تو زبانها

اي لال ز وصف تو زبانها
کوته ز ثناي تو بيانها
با آنکه تو در ميان جاني
جوياي توايم در کرانها
هر گوشه فکنده تير فکرت
زه کرده بهر کمان کمانها
گاهي ببتي شويم مفتون
جوئيم جمالت از نشانها
گاهي از چشم و گاه ابرو
گاهي از لب گهي دهانها
گاهي از لطف و گاه از قهر
گاهي پيدا گهي نهانها
گه سير کنيم در خط و خال
جوئيم ترا در آن ميان ها
گاه از سخنان توي برتوي
گاهي ز کتاب و گه بيان ها
القصه بهر طريق پوئيم
با بال دل و پر روانها
گيريم سراغت از که و مه
گاه از پيران گه از جوانها
ما را با تو سري و سريست
پنهان ز تن و دل و روانها
سوداي تو هر کراست چون (فيض)
دارد بس سود در زيانها