در مدح پادشاه

ماه صيام آمد اين ملک به سلامت
فرخ و فرخنده باد ماه صيامت
آمد ماه بزرگوار گرامي
و آسود از تلخ باده زرين جامت
نزد خداوند عرش بادا مقبول
طاعت خير تو و صيام قيامت
نام تو پاينده باد از آنکه نبشه ست
دست بقا برنگين دولت نامت
چرخي و تابنده خلق توست نجومت
بحري و بخشنده کف توست غمامت
شيري و ميدان رزمگاه عرينت
تيغي و خفتان و مغفرست نيامت
مهري و هرگز مباد هيچ کسوفت
دهري و هرگز مباد هيچ ظلامت
هست سهام تو دو ديده حاسد
گويي کز خواب کرده اند سهامت
هست حسامت هميشه بر سر اعدا
گويي کز عقل کرده اند حسامت
قيصر در روم گشته بنده بنده ت
کسري در پارس شد غلام غلامت
خان به شب از سهم تو نخسبد هرگز
گر به بر خان رسد ز خشم پيامت
هست به دام تو دشمن تو هميشه
گويي گشت اين جهان سراسر دامت
ديده بدخواه تو چو ديده افعي است
از سر آن خنجر ز مرد فامت
کام خود از بخت خود نيابد هرگز
هر که ز خلق جهان نجويد کامت
دايم تابنده باد بر فلک ملک
طلعت تابنده چو ماه تمامت
بادا در بوستان عمر قرارت
بادا اندر سراي ملک مقامت