وله ايضا

اي چراغ منتظر سوزان که مي بايد مرا
بهر برخورداري از هر وعده ات عمري دگر
وي خديو صبر فرمايان که مي بايد تو را
بينوائي بر در از ايوب صبر اندوزتر
با وجود آن که دست درفشانت مسرفي است
کز عطاي اوست کان در خوف و دريا در خطر
در بناي مستقيم الجود ميريزد مدام
از ني کلکت شکر همچون نبات از نيشکر
محتشم که امسال افلاسش فزونست از قياس
از شما انعام خواهد بيشتر از پيشتر
پيشت آمد به هر حال کردن اندک زري
با تمناي مطول با متاع مختصر
از براي او به جاي زر فرستادي نبات
تا زبانش ديرتر در جنبش آمد بهر زر
سرکه مفت از عسل با آن که شيرين تر بود
اين نبات مفت بود از زهر قاتل تلخ تر