وله ايضا

سرا سروران جد اعلاي تو
محمد رسول امين کريم
که از بس به خلق خداوند بود
به نام خود او را رئوف و رحيم
گران سنگ شد لنگر حلم او
به خفت کشيدن ز خصم لئيم
به ميراثش اکنون تو را مي رسد
تحمل باعدا ز خلق عظيم
که از زمره عترت وي توئي
که ذاتت حليم است و طبعت سليم
غرض کز جهالت به خدام تو
که مي گفت اگر خصم بي ترس و بيم
به حملش ز در دور کردي چنان
که شرمنده برتافت روزان حريم
بدان سان که از کعبه دل شود
بلا حول آواره ديو رجيم