قطعه

ذوق مشکل که گذارد دو نفس زنده مرا
گر شود يک نفس آن گوهر ناياب ز من
از رخ و ابروي او روي نتابم به خدا
رو بتابند اگر قبله و محراب ز من
محتشم گر به رفاقت شود آن بت مهمان
از تو دين و دل و دانش دگر اسباب ز من