در تقاضا گويد

صبا به خدمت خدام خواجگي برسان
نياز من که به جان و دلش هوا خواهم
بگو اگرچه به عنوان شاعري هرگز
نيامد است فرو سر به هيچ در گاهم
ولي چه بر سر راهم براي خرجي راه
طمع نموده ره اينجا و برده از راهم
وگر بهم نرسد خرجي آن قدر بد نيست
قباي خاصه شاعر پسند اعلا هم
به شاعران دگر نسبتم مکن زان رو
که بنده جايزه از مال خويش مي خواهم