نيز او راست

به حق آنکه مرا هيچ کس به جاي تو نيست
جفا مکن که مرا طاقت جفاي تو نيست
جفا چه بايد کردن بر آنکه در تن او
روان شيرينتر از هواي تو نيست
بنفشه مويا! يک موي نيست بر تن من
که همچو برده دل من، هوا نماي تو نيست
به جان تو وبه مهر تو وبه صحبت تو
که ديده بر کنم ار ديده در رضاي تو نيست
ترا خوشست و ترا هر کسي به جاي منست
مرابتر که مرا هيچ کس به جاي تو نيست