شماره ١٧: از ميکده تا چه شور برخاست؟

از ميکده تا چه شور برخاست؟
کاندر همه شهر شور و غوغاست
باري، به نظاره اي برون آي
کان روي تو از در تماشاست
پنهان چه شوي؟ که عکس رويت
در جام جهان نماي پيداست
گل گر ز رخ تو رنگ ناورد
رنگ رخش آخر از چه زيباست؟
ور نه به جمال تو نظر کرد
چشم خوش نرگس از چه بيناست؟
ور سرو نه قامت تو ديده است
او را کشش از چه سوي بالاست
تا يافت بنفشه بوي زلفت
ما را همه ميل سوي صحراست
ما را چه ز باغ لاله و گل؟
از جام، غرض مي مصفاست
جز حسن و جمال تو نبيند
از گلشن و لاله هر که بيناست