شماره ٥٣٨: زير سپهر خواب فراغت چه مي کني؟

زير سپهر خواب فراغت چه مي کني؟
در خانه شکسته اقامت چه مي کني؟
در کاسه کبود فلک نقش جود نيست
خواري به آبروي قناعت چه مي کني؟
گيرم به زير چتر در اينجا گريختي
در آفتابروي قيامت چه مي کني؟
پيمانه اختيار ندارد به دست خويش
از گردش سپهر شکايت چه مي کني؟
اي عقل شيشه بار که گل بر تو سنگ بود
در کوهسار سنگ ملامت چه مي کني؟
نام نکو نتيجه گمنامي است و بس
اي دل تلاش آفت شهرت چه مي کني؟
شکر در انتظار تو اي خوش سخن گداخت
با زهر جانگزاي قناعت چه مي کني؟
غربت ز ننگ قيمت کنعان ترا خريد
اي ماه مصر، شکوه (ز) غربت چه مي کني؟
صحبت موئثرست و طبيعت دراز دست
صائب به اهل صومعه صحبت چه مي کني؟