شماره ٧١٢: يارب مرا زپوتو منت نگاه دار

يارب مرا زپوتو منت نگاه دار
شمع مرا ز دست حمايت نگاه دار
عاجز بود ز حفظ عنان دست رعشه دار
وقت شباب دامن فرصت نگاه دار
نشتر ز خون مرده گراني نمي برد
از غافلان زبان نصيحت نگاه دار
چشم طمع به نعمت الوان مکن سياه
زنهار آبروي قناعت نگاه دار
چون کودکان مکن به تماشا نگاه صرف
اين رشته بهر گوهر عبرت نگاه دار
دولت ز دست بسته شود پاي دررکاب
با دست باز دامن دولت نگاه دار
در قسمت خداي جهان حيف و ميل نيست
اي بي ادب زبان شکايت نگاه دار
درزندگي به خواب مکن صرف عمر خويش
از بهر گور خواب فراغت نگاه دار
غافل مشو ز پاس پريخانه حضور
دل راز چار موجه کثرت نگاه دار
منصور سر به باد ز افشاي راز داد
صائب زبان ز راز حقيقت نگاه دار