شماره ٤٤١: خورشيد اگر از چشم کسان آب گشايد

خورشيد اگر از چشم کسان آب گشايد
رخساره گلرنگ تو خوناب گشايد
از چشمه خورشيد مجو آب مروت
کاين چشمه ز چشم دگران آب گشايد
در نيم نفس مي شود از پاک فروشان
هر کس چو کتان بار به مهتاب گشايد
در بحر سر از حلقه گرداب برآرد
هر کس که کمر در ره سيلاب گشايد