شماره ٣٩٥: در بهارستان يکرنگي شراب و خون يکي است

در بهارستان يکرنگي شراب و خون يکي است
بلبل و گل، سرو و قمري، ليلي و مجنون يکي است
پرده بينايي ما نيست تغيير لباس
گردباد و محمل ليلي درين هامون يکي است
نيست ميزان تفاوت در ميان عارفان
اعتبار عنبر و کف در دل جيحون يکي است
طوطي هشيار از آيينه بيند پشت و روي
کعبه و بتخانه پيش ديده مجنون يکي است
جوش مستي هر حبابي را فلاطون کرده است
ورنه در خمخانه افلاک، افلاطون يکي است
ترجمان ما حجاب آلودگان بلبل بس است
نامه آشفتگان عشق را مضمون يکي است
شرم عشقم فارغ از شرم رقيبان کرده است
صد حجابم بود در پيش نظر، اکنون يکي است
جوش حسن گلرخان چون گل دو روزي بيش نيست
در بهارستان عالم حسن روزافزون يکي است
پيش ما خونابه نوشان صائب از جوش ملال
نيش و نوش و زهر و ترياق و شراب و خون يکي است