شماره ٦٥: سر به گردون مي دهم اين آه پر تأثير را

سر به گردون مي دهم اين آه پر تأثير را
مي زنم آتش به سقف اين خانه دلگير را
حالت فرهاد و کارش روشن است از جوي شير
مي توان در زخم ديدن جوهر شمشير را
با شراب کهنه زاهد ترشرويي مي کند
کو جوانمردي که سازد کار اين بي پير را
بيستون را کرد شيرين کاري ما روسفيد
ما به ناخن تازه رو داريم جوي شير را
صائب از خاک سياه هند کي بيرون رود؟
بشکند کي مور لنگي اين طلسم قير را؟