شماره ٢

از سمور و حرير بيزارم
باز ميل قلندري دارم
تکيه بر بستر منقش، بس
بر تنم، نقش بورياست هوس
چند باشم مورع الخاطر
ز استر و اسب و مهتر و قاطر
تا کي از دست ساربان نالم
که بود نام او گم از عالم
چند گويم ز خيمه و الجوق
چند بينم کجاوه و صندوق
گر نباشد اطاق و فرش حرير
کنج مسجد خوش است، کهنه حصير
گر مزعفر مرا رود از ياد
سر نان جوين سلامت باد