شماره ٢٠

س: علوم بحر معاني کسي است در همه فن
که هر دقايق مشکل که هست بگشايد
کمال نفس به عرفان چنان ثبوت کند
که در علوم و بيان عقل و جان بيفزايد
بگويدم که الف نقطه بود در مبدأ
از او کتابت اشيا که کرد و چون شايد
بگويدم که به قدرت خداي عز و جل
چگونه صورت آدم ببست و بنمايد
مرا ازين دو سئوالم جواب شافي گو
به وجه معني روشن چنانکه مي بايد
من آن محقق دين را مريد و معتقدم
که چون بديد خدا را به خلق بنمايد
ج: ايا لطيف سؤالي که از مقال خوشي است
به سمع هر که رسد روح او بيفزايد
ز نظم دلکشت از غايت خردمندي
به نزد اهل خرد هيچ در نمي يابد
بدان که در احديت که شيي لاشيي بود
به غير نقطه اصلي شيي نمي شايد
چو کرد از احديت به واحدي اطلاق
ز وحدت اين همه اشيا پديد مي آيد
وجود جمله اشيا چو نقطه و حرف است
چو نقطه نيست نشايد که هيچ حرف آيد
چو کرد صورت آدم مرکب از حکمت
نمود تا که هيولاش صورت آرايد
مگر هنوز ندانسته اي تو اين معني
وگر بديد و بدانست از چه فرمايد
هر آن کسي که زند از کمال عرفان دم
همه دقايق مشکل که هست بگشايد
يقين بدانکه هر آنکو کمال عرفان يافت
هر آينه که خدا را به خلق بنمايد