شماره ١٠

س: يکي دو دو يکي گويند ياران
بيانش کن که بر تو هست آسان
چگونه جام و مي هر دو يکي اند
کجا جمعش کند عقل پريشان
ج: ز يخ جامي بساز و پر کن از آب
بنه در پيش آتش نزد اصحاب
چو بگدازد به پرس از حال هر دو
که چون هر دو يکي شد نيک درياب