شماره ٦٨

چون رسول خدا به امر خدا
عزم فرمود تا بدار بقا
حوريان صف زدند در گردش
گرد او بود گرد بر گردش
علمش آمد که يار غار توام
عمل آمد که دوستدار توام
اعتقاد آمد و جمالي خوش
حال آمد چه حال حالي خوش
جلوه کرده مقام او او را
ره نمود کلام او او را
روح پيغمبران به استقبال
آمده از براي عز و کمال
رحمت حق نزول فرموده
عذر امت قبول فرموده
اول صبح و عاقبت محمود
به سلامت عزيمتي فرمود
جان پاکش ز تن عزيمت کرد
حس و روحش روان هزيمت کرد
رفت رضوان ز روضه کف بر کف
زده خال سيه بدو مطرف
جنت آراسته که شاه آمد
مظهر حضرت اله آمد
جمع ياران چو آنچنان ديدند
غم دين داشتند و ترسيدند
که مبادا که دين خلل يابد
دشمني از ميانه بشتابد
رفتن او مثل به خواب زدند
چنگ در سنت و کتاب زدند
نيک درياب اين سخن به تمام
تا بيابي مراد خود والسلام