شماره ٤٨

بيا با ما در اين دريا بسر بر
از اينجا دامني خوش پرگهر بر
ز ما بشنو حبابي پر کن از آب
حباب از آب و در وي آب درياب
به معني آب در صورت حباب است
ببين دراين و آن کاين هر دو آب است
دمي در آفتاب و سايه بنگر
در آن هم سايه و همسايه بنگر
چه دريايي که ما غرقيم در وي
چه خوش جامي که ما داريم پر مي
در اين دريا به عين ما نظر کن
صدف بشکن تماشاي گهر کن
اگر نور است اگر ظلمت که اوراست
به راه کج مرو بشنو ز ما راست
وجودي جز وجود او نبيني
اگر آيي به چشم ما نشيني
به نور او جمال او توان ديد
چنين مي بين که سيد آنچنان ديد