شماره ٢٣

غيب مطلق حضرتي از حضرتش
عالم اعيان بود در خدمتش
هم شهادت حضرتي ديگر بود
عالم او ملک خوش پيکر بود
حضرتي ديگر بود غيب مضاف
در ميان هر دو حضرت بي خلاف
وجه غيب مطلقش جبروت دان
علم معقولات از اين عالم بخوان
هم مثال مطلقش را گفته اند
عارفان بسيار دري سفته اند
باز ملکوت است وجهي ديگرش
با مثال روشن مه پيکرش
اين مثالش را مقيد نام گو
عالم ملکوت را اينجا بجو
حضرتي کو جامع اين هر چهار
باشد آن انسان کامل ياددار
چار حضرت در يکي حضرت نگر
تا ببيني پنج حضرت اي پسر
غيب مطلق را نگر در عين او
هم شهادت بين در آن ملک نکو
از صفاي نفس او ملکوت بين
وز مثال مطلقش جبروت بين
مجمع البحرين اگر جويي وي است
صور تا جام است و در معني مي است
مظهر الله و قطب عالم است
روح و جسمش اصل و فرع آدم است
بي وجود او ندارد کس وجود
ظل الله است و سلطان شهود
اسم الله مي کند تعليم ما
مي کند با خويش ما را آشنا
عالمي را نور مي بخشد مدام
از عطاي اسم اعظم والسلام