شماره ١٩

من ولايت در ولايت ديده ام
خوش وليي در ولايت ديده ام
گفته اهل ولايت گوش کن
جام باده از ولايت نوش کن
چشمم از نور ولايت روشن است
در ولايت آن ولايت با من است
با ولايت هر که او همدم بود
در ولايت صاحب اعظم بود
يک دمي بر نور چشم ما نشين
ديده اهل ولايت را ببين
صورت و معني که هر دو با من است
از نبوت وز ولايت روشن است
در ولايت هر چه بيني او بود
لاجرم عالم همه نيکو بود
از ولايش تا ولايت يافتم
هر زماني صد ولايت يافتم
هر که را باشد ولايت از خدا
در ولايت باشد او از اوليا
اسم حق باشد ولي در شرع و دين
هم ولايت وصف او باشد يقين
شد نبوت ختم اما جاودان
باشد اين حکم ولايت در ميان