شماره ١٨: گر زانکه تو ز اهل اعتباري

گر زانکه تو ز اهل اعتباري
بگذر ز امور اعتباري
گيرم که حباب را بيابي
جز آب بگو دگر چه داري
مستانه بيا و باده مي نوش
اي يار عزيز در خماري