شماره ٦٩٢: خرابات است و رندان لاابالي

خرابات است و رندان لاابالي
حريفان سرخوشان لاابالي
در ميخانه را خمار بگشود
صلا اي مي خوران لاابالي
حضور شاهد غيبي است اينجا
نديمان همدمان لاابالي
بگو اي مطرب عشاق و بنواز
نواي بي دلان لاابالي
به دور چشم مست ساقي ما
حياتي يافت جان لا ابالي
ز سرمستان کوي عشق ما جو
نشان عاشقان لا ابالي
درون خلوت سيد شب و روز
بود بزمي از آن لا ابالي