شماره ٦٨٠: گر چه ميري در اين جهان ميري

گر چه ميري در اين جهان ميري
چون رسد وقت ناگهان ميري
آب سرچشمه حيات بنوش
که نمايد اين و آن ميري
خوش کناري بگير از اين عالم
پيش از آن دم که در ميان ميري
زنده جاودان تواني بود
گر تو در پاي عاشقانه ميري
هر که مرد او دگر نخواهد مرد
ورنه مردي چو ديگران ميري
زنده دل باش و جان به جانان ده
گر نخواهي که جاودان ميري
نعمت الله به ذوق جان سپرد
تو چنان زي که همچنان ميري