شماره ٦٤٣: خرمني گندم نگر در دانه اي

خرمني گندم نگر در دانه اي
قرب صد دندانه در يک شانه اي
گر چه دندانه بسي باشد ببين
يک حقيقت عين هر دندانه اي
از فروغ آفتاب روي او
ماه روئي هست در هر خانه اي
چيست عالم بي وجود گنج او
کنج دير و گوشه ويرانه اي
روشن است از شمع عشقش بزم ما
روح اعظم نزد او پروانه اي
برزخ جامع مقام ما و تست
خوش بساز اينجا چو ما کاشانه اي
گر حريف نعمت اللهي بيا
نوش کن شادي ما پيمانه اي