شماره ٦١٨: به نور ديده ديدم نور ديده

به نور ديده ديدم نور ديده
چنان نور و چنين ديده که ديده
ببين آئينه گيتي نمايش
به اسم اعظم او را آفريده
نديده ديده ما غير رويش
چنين نور از خدا او را رسيده
سعادت بين که سلطان دو عالم
غلامي از دو عالم برگزيده
منور شد دو چشم ما از آن نور
نظر فرما که نور او پديده
تمام بلبلان سرمست گشته
نسيمي از گلستانش وزيده
به ما انعام داده نعمت الله
همه عالم به نعمت پروريده