شماره ٥٩٢: حسن او در آينه پيدا شده

حسن او در آينه پيدا شده
هر که ديده همچو ما شيدا شده
چشم ما روشن به نور روي اوست
ديده ما اين چنين بينا شده
عين ما بيند به عين ما چو ما
عارفي کو غرقه دريا شده
شمع عشقش آتشي در ما زده
سوخته داند که او چون ماه شده
بر در او جنت المأواي ماست
دل مقيم جنت المأوا شده
قاب قوسين از ميان برداشته
واقف اسرار او ادنا شده
نعمت الله در سخن آمد از آن
مشکلات عالمي حل وا شده