شماره ٥٣٦: دنيا و آخرت بر رندان به نيم جو

دنيا و آخرت بر رندان به نيم جو
صد دل به حبه اي و دو صد جان به نيم جو
سودا نگر که عشق به صد جان خريده ايم
بفروختيم روضه رضوان به نيم جو
با گنج عشق مخزن قارون به پولکي
با ملک فقر ملک سليمان به نيم جو
با درد دل خوشيم دوا را چه مي کنيم
داروي ماست دردش و درمان به نيم جو
اين عقل جو فروش که گندم نمايدت
کاه است و هست کاه فراوان به نيم جو
گوئي که هست خرمن طاعت مرا بسي
صد خرمن چنين بر ياران به نيم جو
ما بنده ايم و سيد ما نعمت الله است
جاني که نيست بنده جانان به نيم جو