شماره ٥٢٣: نقد گنج کنج دل از ما بجو

نقد گنج کنج دل از ما بجو
آب رو جوئي درين دريا بجو
يک دمي با ما به ميخانه خرام
ذوق سرمستان ما آنجا بجو
دنيي و عقبي به اين و آن گذار
حضرت يکتاي بي همتا بجو
رند سرمستي اگر جوئي بيا
در خرابات مغان ما را بجو
در همه آئينه ها او را طلب
يک مسما از همه اسما بجو
شرح اسماي الهي خوش بخوان
معنيش در دفتر اشيا بجو
نور او در چشم ما پنهان شده
آنچنان پنهان چنين پيدا بجو
ما مقيم خلوت دل گشته ايم
جاي ما در جنت المأوا بجو
سيد ما نور چشم عالم است
نور او در ديده بينا بجو