شماره ٥٢١: تشنه اي آب حيات از ما بجو

تشنه اي آب حيات از ما بجو
عين ما جوئي به عين ما بجو
بر کف ما خوش حبابي پر ز آب
در صفاي جام مي ما را بجو
آنچنان چشمي که بيند روي او
گر نديدي ديده بينا بجو
گر چه کارت در جهان بالا گرفت
منصبي بالاتر از بالا بجو
دست بگشا دامن خود را بگير
صورت و معني بي همتا بجو
نور چشم ماست از ديده نهان
آنچنان پنهان چنين پيدا بجو
نعمت الله جو که تا يابي مراد
نعمت الله را از ما بجو