شماره ٣٩٧: سخني خوش به ذوق مي گويم

سخني خوش به ذوق مي گويم
ياري از اهل ذوق مي جويم
بزم عشق است و خرقه سالوس
عاشقانه مدام مي شويم
عشق و معشوق و عاشق خويشم
لاجرم غير خود نمي بويم
من و او و تو چون يگانه شديم
تو مني اي عزيز، من اويم
آفتابي در آينه بنمود
روشن از نور روي مه رويم
روح قدسي خموش خواهد بود
در مقامي که من سخن گويم
يک زمان سيدم دمي بنده
گاه سلطان و گاه انجويم