شماره ٣٣٨: درد دل برديم و درمان يافتيم

درد دل برديم و درمان يافتيم
سوز جان ديديم و جانان يافتيم
بي نوا گشتيم در هر گوشه اي
ناگهي نقد فراوان يافتيم
از دل ما جوي عشق او که ما
گنج او در کنج ويران يافتيم
عاشقان از ما کمالي يافتند
تا کمال از قرب رحمان يافتيم
آشکارا شد که ما در کنج دل
حاصل کونين پنهان يافتيم
هر که را ديديم عشق يار داشت
از همه آن جو که ما آن يافتيم
نعمت الله در خرابات مغان
ساقي سرمست رندان يافتيم