شماره ٣١٩: عشق او در بحر و در بر ديده ايم

عشق او در بحر و در بر ديده ايم
نور او در خشک و در تر ديده ايم
چشم ما روشن به نور او بود
روي او چون ماه انور ديده ايم
گر چه هر دم مي نمايد صورتي
معني اين ها مکرر ديده ايم
در همه آئينه ديديم آن يکي
ديده ايم و بار ديگر ديده ايم
هر گدائي را که مي بينيم ما
پادشاهي تاج بر سر ديده ايم
گر خبر از غير مي پرسي مپرس
زانکه ما خود غير کمتر ديده ايم
سيد ما نور چشم ما بود
نور آن پاکيزه منظر ديده ايم