شماره ٢٦٩: مقصود توئي ز جمله عالم

مقصود توئي ز جمله عالم
اي مظهر عين اسم اعظم
درحسرت جرعه اي ز جامت
جان بر کف دست مي نهد جم
اي آخر انبيا به صورت
معني تو بر همه مقدم
درخلوت خاص لي مع الله
غير از تو کسي نبود محرم
عيسي نفس از دم تو دارد
زنده زتو گشت روح آدم
نقشت به خيال مي نگارم
اي نور دو چشم اهل عالم
تو جاناني وجان تن تست
چون سيد و بنده هردو با هم